”یادداشت‌هایِ‌یک‌نویسنده

”یادداشت‌هایِ‌یک‌نویسنده

خلاصه | نقد و بررسی کتاب های شاهکار جهان

کتابی جذاب از ادبیات فرانسه و نوشتهٔ نویسندهٔ معروف ویکتور هوگو، در این کتاب به طور کلی به اعدام پرداخته شده است. و میتواند برای علاقه‌مندان جذاب باشد.

مهم ترین ویژگی این کتاب از نظر من روان بودن قلم‌است. داستان جوری نوشته شده است که هر کسی به راحتی میتواند آن را بخواند. درعین حال نوشتهٔ ساده ولیکن موضوعی پیچیده.

هوگو در این رمان خواسته با دفاع از حق یک محکوم نامشخص با جرمی نامعلوم، مجازات اعدام را محکوم کند بی توجه به قاعده رمانتیک نویسی و این باعث شده که رمانش بیشتر از آنچه یک رمان ادبی باشد یک کتاب قراردادی شود. پدیده ی گیوتین و سر بریدن یکی از موحش ترین شیوه هایی است که در طول تاریخ برای اعدام محکومان به کار برده شده است. کشور فرانسه در زمان قدیم از این روش برای محاکمه ی محکومان به مرگ که خیلی اوقات جرم های سنگینی هم نداشته اند ، استفاده می کرده است. 

جالب است بدانیم ویکتور هوگو در سخنرانی شورای ملی فرانسه سخنرانی راجب به اعدام کرده است که به این شکل است: آقایان این امر ( منظور حذف حکم اعدام است ) بی شک روزی تحقق خواهد یافت. تخفیف مجازات یکی از اصول مهم و جدی توسعه است. قرن هجدهم افتخار حذف مجازات شکنجه را در خود دارد و قرن نوزدهم مجازات مرگ را بر خواهد چید.

درجای دیگر از کتاب ما میخوانیم که: این اشخاصند که در کمال خونسردی و بی اعتنایی و به حکم قانون و مقررات و تشریفات و به خاطر خیر و صلاح عمومی مرا خواهند کشت، آه؛ ای خدای بزرگ. ( پ.ن: اشاره به میدان گرو که مردمان به تماشای اعدام مجرمان می‌نشستند. دریغ از اینکه بدانند جرم آن چیست و برای چی اعدام میشود )

در جای دیگر از کتاب میخوانیم که :دریغا؛ در این امر به هیچ وجه گناه از شخص من نیست بلکه از نفس مسموم فردی محکوم به اعدام است که همه چیز را پژمرده و فاسد می سازد.

 

• و اما درآخر، درکتاب به مشکلات و اتفاقاتی که برای یک اعدامی می‌افتد اشاره میکند؛ برای مثال بدنامی همیشگی او، مشکلات و سختی هایی که برای خانوادهٔ اعدامی پیش می‌آید و . . | حالا وقت این است که ما به این فکر کنیم، آیا اعدام کاری عاقلانه است؟ با وجود اینهمه مشکلاتی که برای فرد اعدامی پیش می‌آید باز باید اعدام کرد؟ آیا برای حکم اعدام میتوانیم جایگزینی پیدا کنیم؟ و به نظر شما، حق کسی که چندین انسان بی‌گناه را میکشد، و یا کسی که زنان را مورد اذیت قرار میدهد و سپس آنان را میکشد اعدام نیست؟

- نقدوبررسی توسط دیاکو دهقان ( ع.د )

کتاب قلعه حیوانات نوشته جورج اورول رمانی تمثیلی درباره انقلاب روسیه و ظهور استالینیسم است. این کتاب داستان گروهی از حیوانات مزرعه را روایت می کند که علیه صاحب خود شورش می کنند و جامعه خود را می سازند.

کتاب مزرعه حیوانات در مزرعه مانور (Manor) در انگلستان آغاز می شود. بعد از اینکه آقای جونز، مالک غافل مزرعه، در حالت مستی حیوانات را بست و به خواب رفت، حیوانات همگی در انبار جمع شدند تا صحبت یک گراز محترم به نام پیر میجر را بشنوند.

پیر میجر رویای خود را درباره دنیایی بدون انسان، که توسط حیوانات اداره می شود، به اشتراک می گذارد.

او خاطرنشان می کند که تمام رنج هایی که حیوانات متحمل می شوند نتیجه انسان است.

آقای جونز حیوانات را مجبور می کند تا بیش از حد سخت کار کنند و سپس محصولات کار آنها را می دزدد.

علاوه بر این، همه حیوانات می‌دانند که آقای جونز برای زندگی‌شان ارزشی قائل نیست و بی‌رحمانه هر یک از آنها را به محض اینکه عمر مفیدشان را پشت سر بگذارند، سلاخی خواهد کرد.

پیر میجر به حیوانات می گوید که اگر می توانستند انسان را سرنگون کنند و آزادی پیدا کنند، زندگی آنها بسیار بهتر می شد.

با این حال، او به آنها هشدار می دهد که زمانی باید اربابان انسانی خود را سرنگون کنند. باید اقدامات احتیاطی را در برابر رفتار انسان ها انجام دهند و به یاد داشته باشند که با همه حیوانات به یک شکل رفتار کنند.

سه روز بعد، پیر میجر می میرد و حیوانات شروع به آماده شدن برای شورش می کنند. آماده سازی توسط خوک ها، که باهوش ترین حیوانات مزرعه هستند، هدایت می شوند.

به طور خاص دو خوک با نام های اسنوبال و ناپلئون نقش های رهبری را بر عهده می گیرند و اسکویلر، یک خوک بسیار متقاعد کننده، به آن ها کمک می کند.

خوک ها سخنرانی پیر میجر را به یک فلسفه تبدیل می کنند که آن را «حیوان گرایی» می نامند. آنها سپس جلسات هفتگی برگزار می کنند تا به بقیه حیوانات در مورد حیوان گرایی آموزش دهند.

اگرچه متوجه می شوند که حواس حیوانات به راحتی توسط موسی، کلاغی که دوست دارد به حیوانات درباره مکانی به نام کوه قندی (Sugarcandy Mountain) بگوید که حیوانات در هنگام مرگ به آنجا می روند، پرت می شوند.

زمانی که آقای جونز فراموش می‌ کند به حیوانات غذا بدهد و وقتی می‌ بیند که حیوانات به خودشان کمک می‌کنند به آن ها حمله می‌کند و شورش زودتر از حد انتظار رخ می‌ دهد.

حیوانات خشمگین، آقای جونز و مردانش را از مزرعه بیرون می‌ کنند و کنترل را به دست می‌ گیرند و نام آن را به مزرعه حیوانات تغییر می ‌دهند.

خوک ها اصول حیوان گرایی (Animalism) را روی دیوار انبار نقاشی می کنند. در مجموع هفت فرمان وجود دارد و هر کدام از سخنرانی پیر میجر به حیوانات می آید.

همانطور که پیش تر گفته شد در کتاب قلعه حیوانات ۷ اصل یا فرمان در رابطه با اصول حیوان گرایی وجود دارد. این اصول به شرح زیر هستند:

  1. هر چه روی دو پا راه می رود دشمن است.
  2. هر چه بر چهار پا راه می رود یا بال دارد دوست است.
  3. هیچ حیوانی نباید لباس بپوشد.
  4. هیچ حیوانی نباید در تخت بخوابد.
  5. هیچ حیوانی نباید الکل بنوشد.
  6. هیچ حیوانی نباید حیوان دیگری را بکشد.
  7. همه حیوانات برابرند.

حیوانات مشتاق هستند تا موفقیت خود را به اثبات برسانند و برداشت را سریعتر و کارآمدتر از آنچه که ارباب انسان سابقشان می توانست انجام دهد به پایان برسانند.

خوک ها که باهوش ترین حیوانات هستند، به سرعت رهبران دائمی مزرعه می شوند. آنها شروع به دریافت جیره اضافی به شکل شیر و سیب می کنند.

این رفتار به ظاهر نابرابر به راحتی توسط اسکویلر توضیح داده می‌ شود، او به حیوانات هشدار می‌ دهد که اگر به خوک‌ ها آنچه برای اداره موفقیت‌ آمیز مزرعه لازم است داده نشود، ممکن است آقای جونز بازگردد.

کمی بعد، آقای جونز واقعاً در تلاش برای بازپس گیری مزرعه باز می گردد.

اسنوبال در حال مطالعه تاکتیک های نظامی بوده و با موفقیت به حیوانات فرمان پیروزی در چیزی را می دهد که حیوانات بعداً آن را “نبرد گاوخانه” نامیدند.

با گذشت زمان، خوک ‌ها در موقعیت رهبری باقی می‌ مانند. اگرچه حیوانات دیگر همچنان به تأیید یا رد قطعنامه ‌های ارائه ‌شده توسط خوک‌ ها در جلسات هفتگی یکشنبه رأی داده اند.

جنگ قدرت بین اسنوبال و ناپلئون که تقریباً در همه چیز با هم اختلاف دارند شروع می شود.

در حالی که اسنوبال یک سخنور مشتاق و متقاعد کننده است، ناپلئون در پشت صحنه حمایت بهتری دارد.

اسنوبال سعی می کند با سازماندهی کردن حیوانات آن ها در کمیته ها و آموزش خواندن به طرفداران خود مبدل کند.

در حالی که ناپلئون بر آموزش جوانان تمرکز می کند و ۹ توله سگ تازه متولد شده را به یک انبار می برد تا توسط خودش آموزش ببیند.

بزرگترین اختلاف اسنوبال و ناپلئون بر سر نقشه اسنوبال برای آسیاب بادی است. اسنوبال استدلال می کند که آسیاب بادی برق تولید می کند که می تواند برای گرم کردن غرفه حیوانات و کاهش حجم کار آن ها استفاده شود.

ناپلئون استدلال می کند که اگر حیوانات برای تمرکز بر روی آسیاب بادی از کشاورزی خود غافل شوند، از گرسنگی خواهند مرد.

اگرچه مزرعه در ابتدا تقسیم شده است، زمانی که حیوانات آماده می شوند تا رای نهایی خود را به صندوق بیندازند، واضح است که سخنرانی پرشور اسنوبال به نفع آسیاب بادی نظر آن ها را جلب کرده است.

با این حال، درست قبل از رای گیری، ناپلئون علامتی می دهد و ۹ سگ وحشی (توله سگ های اکنون بزرگ شده) به اسنوبال حمله می کنند و او را از مزرعه تعقیب می کنند.

ناپلئون حیوانات شوکه شده را خطاب قرار می دهد و اعلام می کند که جلسات یکشنبه لغو شده است.

سیاست مزرعه اکنون توسط کمیته ای از خوک ها تعیین می شود که او ریاست آن ها را بر عهده خواهد داشت.

ناپلئون به زودی اعلام می کند که ساخت آسیاب بادی را آغاز خواهند کرد.

اسکویلر به حیوانات می گوید که در اصل ایده ناپلئون بوده است، او می گوید که اسنوبال آن را دزدیده است.

پس از قدرت گرفتن ناپلئون، کیفیت زندگی در مزرعه شروع به بدتر شدن می کند.

ساختن آسیاب بادی کار طاقت فرسایی است و به حیوانات جیره غذایی کمتر و کمتری داده می شود.

هنگامی که ناپلئون اعلام می کند که تجارت با مزارع انسانی همسایه را آغاز خواهد کرد، حیوانات ناراحت می شوند، اما آن ها توسط اسکویلر متقاعد می شوند که هرگز قانون واقعی علیه تجارت وجود نداشته است.

خوک ‌ها وارد مزرعه می‌ شوند و اعمال خود را با بازنویسی فرمان منع خوابیدن در رختخواب با خواندن «هیچ حیوانی نباید در رختخواب با ملحفه بخوابد» توجیه می‌ کنند.

البته بقیه افراد مزرعه را متقاعد می ‌کنند که همیشه همین را می ‌گفتند.

 

کتاب گالری اجساد نوشتهٔ حسن بلاسم شرحی بر کشتار ، خون ، تروریسم ، جنگ ، وحشت و آوارگیست. شرح حکومت صدام حسین و پس از او.

این کتاب دارای ۱۴ داستان مستقل با روایات متفاوت است. حسن بلاسم به خوبی توانسته است در این ۱۴ داستان با طنز سیاه زندگی در فضای ناامن و وحشت‌آمیز را شرح بدهد. 

داستان‌های این کتاب عبارتند از: «گالری اجساد»، «قاتلان و قطب‌نما»، «خرگوش منطقه‌ی سبز»، «روزنامه‌ی نظامی»، «جدول کلمات متقاطع»، «چال»، «دیوانه‌ی میدان آزادی»، «مسیح عراقی»، «هزار و یک چاقو»، «آهنگساز»، «آواز بز»، «واقعیت و بایگانی»، «آن لبخند شوم» و «کابوس‌های کارلوس فوئنتس».
حسن بلاسم در کتاب «گالری اجساد» ما را با خود به تماشای وحشت و خشونت و جنگ و کشتار و ناامنی می‌برد و در اقلیم ترس و جنایت و در میان ویرانه‌ها و اجساد مثله ‌شده در عراق بعد از سقوط صدام و نیز در فضای موحش و مخوف عراق دوران صدام می‌گرداند.
داستان‌های کتاب «گالری اجساد» به کابوس‌هایی گروتسک می‌مانند؛ کابوس‌هایی که محصول همنشینی خنده و وحشت هستند و از ورای طنزی بی‌رحمانه، واقعیت‌هایی خشن را به‌شیوه‌ای عریان و صریح نمایان می‌کنند.
در سراسر کتاب «گالری اجساد» گویی اجساد مثله شده پراکنده‌اند. در هر داستان این مجموعه انگار بمبی منفجر شده و تکه‌های اجساد را همه‌جا پخش کرده و بمبی هم جایی به کمین نشسته و آمادۀ انفجار است.
حسن بلاسم در کتاب «گالری اجساد» از تروریسم، جنگ، استبداد، مهاجرت و تعصب و افراطی‌گری سخن می‌گوید و از همۀ آنچه سرزمینی را به ویرانه بدل می‌کند و مردم آن را به گریز و آوارگی وامی‌دارد.

 

دربارهٔ نویسنده

حسن بلاسم ( ۱۹۷۳ ) نویسنده‌ای عراقی است که دوزخ را پشت سر گذاشته است. زندگی پر فراز و نشیب او برای زنده ماندن و فرار از دست صدام و حزب بعث و آوارگی او جالب است.

 

 

شورش در برابرِ واقعیت بیرونی، در عین ناکامی در تغییر، دست مایهٔ اصلی صنع‌الله ابراهیم در آفرینش رمان کمیته است؛ جمله های آغازین این کتاب مارا به یاد محاکمهٔ فرانتس کافکا می‌اندازد.

مردی که با تمام تشریفات پس از یک سال تمرین و آمادگی، در مقابل کمیته حاضر میشود تا مسیر زندگی‌اش را تغییر بدهد.

با خواندن این رمان جدا از درس ها و شرحی که از سرکوب حکومت ها به ما میدهد میتوانیم بخشی از اتفاقات مصر را در طول تاریخ بفهمیم، مانند حملهٔ اسرائیل به مصر و متحد شدن مصر و سوریه و . .

 

” شاید دیگر هرگز رمانی این چنین کوبنده دربارهٔ مکانیزم سرکوب در حکومت های خودکامه نخوانیم ‟ - بوک لیست

 

” کافکا این بار از مصر برخاسته ‟ - دیلی نیوز